loading...

🔮ʍɨяąȼµℓ๏µ$ ǥɨяℓ🔮

بازدید : 162
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 0:38

ولى نيشاش رو سريع از گردنم در اورد و گفت:«ببخشيد»(خوانندگان در اين لحظه:اسكلمون كردى همچين تعريف كردى كت نوار خون مرينت رو خورد فك كرديم كارش به بيمارستان ميكشه…!)بعد از همون گل‌هاى آبى كه توى اتاق بود بهم داد (حالت دست كت نوار وقتى گل رو به مرينت داد جورى بود كه انگشت اشرارش روى انگشت وسطش بود و گل وسطش^^)گل رو ازش گرفتم و گفتم:«من كجام»كت نوار:«خونه جديدت»من:«چه اتفاقى افتاد»كت نوار:«يه درگيرى كوچيك كه باعث مرگ فيليكس شد پيش اومد»من:«خودت ميفهمى چى دارى ميگى؟!»كت نوار:«آره»

من:«چطور اين اتفاق افتاد؟!»كت نوار:«من فيليكس رو با نيشام جر دادم و تو اومدى و كنار فيليكس نشستى سياهى لباستم بخاطر شدت خون فيليكس»من:«چرا پس يادم نمياد؟!»كت نوار:«چون كه حافظت رو پاك كردم»اخم كردم و گفتم:«غلط كردى»كت نوار:«خوش گذشا حالا برو تو اتاقت»من:«اتاق داغونم؟!»كت نوار:«خوشت نمياد ميتونى برى بيرون بخوابى»با اخم بهش زول زدم كت نوار:«من براى چند ساعت ميرم بيرون»يه ماده سياه رنگ كه توى ليوان بود رو سر كشيد نماد پنتاگرام از روى چشماش و شاخ‌هاش از سرش ناپديد شدن⁉️〽️

خيلى جذاب شده بود از تمام مرد‌هاى اصيل و اشرافى كه ديده بودم🖤💫

كت نوار:«چيزى شده زول زدى؟!»قرمز شدم و صورتم و كج به سمت پايين بردم و گفتم:«نه»

كت نوار:«فعلا»

یادم تو را فرآموش !
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی